روانشناسی تربیتی شناختی: معلم؛ مرکز آموزش

رشد و یادگیری از ضرورت های زندگی آدمی هستند. برای رشد مناسب عوامل مختلفی مورد نیاز است؛ یادگیری یکی از مهمترین عوامل رشد و توسعه ظرفیت های انسان است. یادگیری یک فرایند طبیعی است که به خودی خود همیشه فعال است. ما بسیاری از دانسته ها و مهارت های خود را بطور طبیعی در جریان زندگی خود بدست می آوریم. یادگیری دانش آموز محور است. تنها یادگیرنده است که می تواند یاد بگیرد. یادگیری فرایندی است که در یادگیرنده جریان می یابد. یادگیری نیاز به محیط درونی و بیرونی مناسب دارد. ایجاد شرایط مناسب برای تسریع و بهینه کردن یادگیری و رشد، کار معلم است که به آن آموزش و تدریس گفته می شود.

اینکه چرا بچه ها به مدرسه می روند کلمات یادگیری و رشد را در ذهن تداعی می کند. و اینکه کدام یک از عوامل بیشتر به یادگیری و رشد دانش آموزان کمک می کند پاسخ های چندگانه ایرا به ذهن خطور می دهد. برنامه درسی و مواد در دسترس آنها - محتوایی که دانش آموزان مطالعه می کنند و کیفیت کتاب های درسی آنها؛ امکانات و فعالیت های فوق برنامه – دسترسی به یک کتابخانه خوب، اینترنت، و ورزش های دو و میدانی، باشگاه ها، و موسیقی و نمایش بعد از مدرسه؛ اندازه کلاس - تعداد دانش آموزان یک کلاس؛ رهبری - مانند مدیر مدرسه و ناظر منطقه؛ و البته معلم. برخلاف سؤال اول، این پاسخ همیشه برای رهبران آموزشی واضح نبوده است. در تلاش برای بهبود تحصیلات، مطالب زیادی در مورد این سؤال نوشته شده است و مربیان و متخصصین پاسخ‌های متنوعی از جمله ساختارهای سازمانی مختلف و انواع رویکردهای درسی و آموزشی را ارائه کرده‌اند.

تحقیقات نشان میدهند که کیفیت یک مدرسه با کیفیت معلمان آن تعیین می شود. معلم مهمترین عامل تاثیرگذار در یادگیری دانش آموزان خود است. با کمال تعجب، علیرغم سالها تحقیق در مورد اهمیت معلمان، تنها در طی دو دهه اخیر رهبران آموزشی شروع به درک این واقعیت کرده اند. دانش‌آموزانی که معلمان ماهری داشته اند بیشتر از دانش‌آموزانی که توسط معلمان کم‌مهارت تدریس می‌شدند، در آزمون‌های استاندارد کسب موفقیت کرده اند. بعلاوه، تدریس کارامد تقریباً برای کاهش شکاف پیشرفت بین دانش‌آموزان محروم و دارای امکانات موفق بوده است. تحقیقات نشان می دهد که تدریس کارامد می تواند بطور قابل توجهی، هرچند نه به طور کامل، تدریس ضعیف را در پایه های قبلی جبران کند. تحقیقات جدیدتر این ادعا را تأیید می کند که دانش و مهارت معلمان کلید افزایش پیشرفت دانش آموزان است.

کیفیت معلم در حال حاضر یک اولویت ملی است. بهبود کیفیت معلمان به عنوان مهم ترین اقدام برای بهبود آموزش مشخص شده است. بسیاری از رهبران آموزشی، زمانی معتقد بودند که آموزش کارامد اساساً غریزی است و برخی از معلمان در واقع توانایی طبیعی بیشتری نسبت به دیگران دارند. اما امروزه نشان داده شده است که معلمان کارامد دارای دانش و مهارت هایی هستند که صرفاً غریزی نیستند؛ بلکه از طریق مطالعه و تمرین به دست می آیند. کارشناسان افرادی هستند که در زمینه خاصی مانند موسیقی، معماری، پزشکی یا تدریس مهارت و دانش بالایی دارند. بسیاری از کارشناسان، از طریق آگاهی و سخت کوشی، عملکرد بهتری نسبت به همتایان خود با توانایی طبیعی بیشتر دارند. به همین ترتیب، دانش و مهارت های حرفه ای معلمان خبره چیزی است که آنها را از همکاران کمتر موثر خود متمایز می کند. این دانش و این مهارت ها آنها را قادر می سازد تا شرایط یادگیری بهینه را در دانش آموزان ایجاد کنند که معلمان کمتر توانا نمی توانند آن را تولید کنند. هدف معلم به دست آوردن دانش و مهارت هایی است که در نهایت منجر به تخصص در آموزش و تدریس می شود.

روانشناسی تربیتی، دانش حرفه ای و آموزش تخصصی

اگر کارامدی برای تدریس موثر بسیار مهم است، معلمان چگونه دانش و مهارت های لازم برای کارامدی را به دست می آورند؟ روانشناسی تربیتی رشته دانشگاهی است که آموزش و یادگیری انسان را بررسی می کند. محتوای روانشناسی تربیتی به دانش حرفه ای که برای تبدیل شدن به یک معلم کارامد نیاز است کمک می کند. دانش حرفه‌ای به مجموعه اطلاعات و مهارت‌هایی اطلاق می‌شود که منحصر به یک حوزه تحصیلی مانند حقوق، پزشکی، معماری یا مهندسی است. همین امر در مورد آموزش و تدریس نیز صدق می کند. روانشناسی تربیتی می تواند دانش حرفه ای معلم را افزایش دهد و به همراه آن، کارامدی او را نیز افزایش دهد. تحقیقات نشان می دهد که چهار نوع دانش مرتبط برای آموزش تخصصی ضروری است.

دانش محتوا

بدیهی است که نمی‌توانیم چیزی را که نمی‌دانیم آموزش دهیم. همین امر برای هر موضوعی در هر حوزه محتوایی دیگر صادق است و تحقیقات رابطه بین آنچه معلمان می دانند و نحوه تدریس آنها را تأیید می کند.

دانش محتوای آموزشی

دانش محتوا ضروری است، اما به تنهایی برای آموزش تخصصی کافی نیست. ما همچنین باید دانش محتوای آموزشی داشته باشیم؛ درک چگونگی بازنمایی موضوعات به شیوه هایی که محتوا را برای فراگیران قابل درک می‌کند، و همچنین درک آنچه که یادگیری موضوعات خاص را آسان یا دشوار می‌کند. همچنین شامل توانایی‌های معلمان برای شناسایی رایج‌ترین تصورات غلط دانش‌آموزان و کمک به دانش‌آموزان برای حل سوء تفاهم‌هایشان است. دانش محتوای آموزشی برای تخصص در آموزش و تدریس ضروری است. دانش محتوای آموزشی معلمان نه تنها بر پیشرفت دانش‌آموزان بلکه بر انگیزه آنها، به‌ویژه بر لذت بردن آنها از موضوع تأثیر می‌گذارد. معلمان خبره محتوایی که تدریس می کنند را درک می کنند، و همچنین می دانند که چگونه آن را برای دانش آموزان قابل درک و جالب کنند.

دانش محتوا و دانش محتوای آموزشی مرتبط هستند اما یکسان نیستند. به عنوان مثال، درک عواملی که منجر به گرمای منطقه می شود، نشان دهنده دانش محتوا است. دانستن اینکه چگونه این محتوا باید به تصویر کشیده شود تا دانش آموزان بتوانند آن را درک کنند، منعکس کننده دانش محتوای آموزشی است. معلمان خبره هر دو را دارند. بنابراین، همانطور که معلم موضوعات خاصی را در حوزه محتوایی خود مانند ریاضیات، مطالعات اجتماعی، علوم، یا هر چیز دیگری مطالعه می کند، باید از خود بپرسد که چگونه می توانم این موضوع را به تصویر بکشم تا دانش آموزان بتوانند آن را درک کنند؟ توانایی انجام این کار منعکس کننده دانش محتوای آموزشی معلم است و یکی از مهمترین جنبه های تخصص آموزش و تدریس است.

دانش آموزان معمولا بدون درک آنچه را که می خوانند، تا آنجا که ممکن است حفظ می کنند، و درک کمی توسعه می یابد. در نتیجه، دانش‌آموزان اغلب به سادگی مطالب را با درک کمی حفظ می‌کنند. معلم به دانش‌آموزان کمک می‌کند تا ببینند که محتوای آموزشی چیست و همچنین به آنها کمک می‌کند تا درک خود را در موقعیت های دنیای واقعی اعمال کنند. این نشان می دهد که چرا دانش محتوای آموزشی بسیار مهم است. نشان دادن یک مفهوم در عمل برای دانش‌آموزان بسیار معنادارتر از استفاده از توصیف شفاهی یا کتبی است که معمولاً دانش‌آموزان با درک کمی آن را به خاطر می‌سپارند. آنها مجبور نیستند مفاهیم را بر اساس توضیحات درک کنند. توانایی بازنمایی موضوعات به این روش دانش محتوای آموزشی را نشان می دهد. بسته به حوزه محتوا، می‌توانید موضوعاتی را که تدریس می‌کنید به چندین روش نشان دهید:

مثال‌ها: مثالها زمانی مفید هستند که شما یک موضوع کاملاً تعریف شده را تدریس می کنید.

مطالعات موردی: از مطالعات موردی در سراسر متون درسی برای نشان دادن موضوعاتی که مطالعه می شوند استفاده می شود. همراه با مطالعات موردی کوتاه، آنها به طور موثر موضوعات پیچیده ای را نشان می دهند که نمایش آنها با مثال های ساده دشوار است.

استعاره ها: یک معلم تاریخ جهان از وفاداری دانش‌آموزانش به مدرسه، روش‌های صحبت کردن و فعالیت‌های آخر هفته‌شان به عنوان استعاره‌ای از مفهوم ملی‌گرایی استفاده می‌کند.

شبیه سازی: شبیه‌سازی‌ها می‌توانند مؤثر باشند زیرا مدل‌های مشخصی را ارائه می‌دهند که سیستم‌ها و فرآیندهای پیچیده را نشان می‌دهند.

مدل ها: مدل‌ها به دانش‌آموزان اجازه می‌دهند آنچه را که نمی‌توانند مستقیماً مشاهده کنند، تجسم کنند. به عنوان مثال، یک معلم علوم از مدلی از اتم استفاده می کند تا به دانش آموزان کمک کند سازمان هسته و الکترون ها را تجسم کنند.

این فهرست نشان می‌دهد که چرا دانش محتوا و دانش محتوای آموزشی مرتبط هستند، اما یکسان نیستند، و همچنین به ما کمک می‌کند تا بفهمیم چرا معلمان پیش از خدمت در یک حوزه محتوایی، مانند ریاضی، در ارائه نمونه های روشن از ایده هایی که آموزش می دهند موفق تر از افراد متخصص نیستند. کسب مدرک در یک حوزه محتوا، مانند ریاضی، تضمین نمی کند که فردی بتواند مثال هایی مانند مثال ضرب کسرها ایجاد کند. همچنین تحصیل در تاریخ تضمین نمی کند که بتوانیم به استفاده از یک رویداد تاریخی فکر کنیم. توانایی نمایش موضوعات به روش هایی که برای فراگیران قابل درک باشد، علاوه بر درک محتوا، به شکل خاصی از دانش - دانش محتوای آموزشی - نیاز دارد. برای تبدیل شدن به معلمان متخصص به هر دو نیاز داریم.

دانش عمومی آموزشی

دانش محتوا و دانش محتوای آموزشی مربوط به حوزه خاصی است، یعنی با دانش یک حوزه محتوایی خاص مانند ریاضیات، مطالعات اجتماعی، علوم و بسیاری دیگر. در مقایسه، دانش آموزشی عمومی شامل درک راهبردهای آموزشی و مدیریت کلاس درس است که در تمام زمینه ها و موضوعات درسی کاربرد دارد.

استراتژی های آموزشی، مانند دانستن چگونگی ساختار درس‌های مؤثر که دانش‌آموزان را در یادگیری مشارکت می‌دهد و درک را بررسی می‌کند، صرف‌نظر از سطح کلاس، حوزه محتوا یا موضوع مهم هستند. برای مثال، شرکت دادن همه دانش‌آموزان در یک درس به یک اندازه مهم است، چه به کلاس اولی ها، چه به دانش‌آموزان دبیرستان اول و چه به دانش‌آموزان دبیرستان دوم آموزش دهید. این استراتژی‌ها جنبه های ضروری دانش آموزشی عمومی هستند.

مدیریت کلاس درس دومین جزء اصلی دانش آموزشی عمومی است. برای مؤثر بودن، باید محیط های کلاس درسی ایجاد کنیم که ایمن، منظم و متمرکز بر یادگیری باشد. دستیابی به این هدف مستم آن است که بدانیم چگونه قوانین و رویه ها را برنامه ریزی، اجرا و نظارت کنیم و گروه ها را سازماندهی کنیم؛ و در صورت بروز رفتار نادرست مداخله کنیم. پیچیدگی‌های این فرآیندها به ما کمک می‌کند تا ببینیم چرا کلید مدیریت موفق کلاس درس توقف سریع اختلالات نیست. اگر منتظر رفتار نادرست باشیم، حفظ یک کلاس درس منظم غیرممکن است. در حالت ایده آل، محیط کلاس برای جلوگیری و نه توقف، اختلال طراحی شده است.

دانش یادگیرندگان و یادگیری

دانش یادگیرندگان و یادگیری، که چهارمین نوع دانش حرفه‌ای ضروری است، مسلماً مهم‌ترین دانشی است که یک معلم می‌تواند داشته باشد. بیایید ببینیم چگونه این دانش می تواند بر روش تدریس ما تأثیر بگذارد.

دانش فراگیران: دانش آموزان باید ایده های انتزاعی داشته باشند که با مثال های عینی نشان داده شده است، و این برای دانش آموزان بزرگتر و همچنین جوان تر صادق است. باید درک کنیم که تفکر دانش آموزان چگونه رشد می کند، و بفهمیم چگونه موضوعات را به روش های مناسب رشد نشان دهیم. فراگیران اغلب داوران خوبی در مورد میزان دانسته ها یا نحوه یادگیری خود نیستند. باید بفهمیم که چگونه دانش‌آموزان را از طرز تفکرشان آگاه‌تر کنیم و چگونه در رویکردهای خود به یادگیری استراتژیک‌تر شوند.

دانش یادگیری: معلم باید روش‌های مختلف یادگیری افراد را بهتر درک کند. شواهد به طور مداوم نشان می دهد که ما مانند ضبط کننده های ویدئویی رفتار نمی کنیم. ما به سادگی آنچه را که می شنویم یا می خوانیم به خاطر نمی آوریم. در عوض، در تلاش‌هایمان برای معنا بخشیدن به اطلاعات، آن‌ها را به روش‌های شخصی و خاص تفسیر می‌کنیم. در این فرآیند، معنا می تواند تحریف شود، گاهی اوقات عمیقا. دانش آموزان ایده های نادرست را از توضیحات معلمان خود به دست نیاورده اند. بلکه آنچه را که شنیده اند، تجربه کرده اند یا خوانده اند، تفسیر کرده اند و آن را به آنچه قبلاً می دانستند مرتبط کرده اند و سعی کرده اند آن را معنا کنند. تدریس خبره بسیار فراتر از توضیح ساده است و معلمان خبره درک کاملی از نحوه وقوع یادگیری دارند و اینکه برای ارتقای آن چه کاری می توانند انجام دهند.

استفاده از دانش یادگیرندگان و یادگیری برای ارتقای پیشرفت در دانش آموزان در سنین مختلف کاربرد دارد. در حالی که بسیاری از آنچه در مورد یادگیرندگان و یادگیری می دانیم برای دانش آموزان در تمام سنین اعمال می شود، تفاوت های رشدی، تغییرات مرتبط با سن در تفکر، شخصیت و مهارت‌های اجتماعی دانش‌آموزان وجود دارد. از آنجایی که سطح رشد دانش‌آموزان شما بر یادگیری و تدریس شما تأثیر می‌گذارد، ویژگی با عنوان «عمل مناسب رشد» مطرح می‌شود. تمرین مناسب رشد به دستورالعملی اشاره دارد که اقدامات معلم را با قابلیت ها و نیازهای یادگیرندگان در سطوح مختلف رشد مطابقت می دهد. این ویژگی روش‌هایی را برای انطباق محتوای هر فصل با نیازهای یادگیری متفاوت دانش‌آموزان دوران پیش ابتدایی، ابتدایی، دبیرستان اول و دبیرستان دوم توضیح می‌دهد. تفکر کودکان خردسال با تفکر دانش‌آموزان بزرگ‌تر متفاوت است. تعجب از اینکه چگونه تمام آب می تواند در لوله جا شود، از ویژگی های تفکر کودکان خردسال است. البته دانش‌آموزان مسن‌تر متوجه می‌شوند که مخزن عظیمی از آب وجود دارد که ما نمی‌توانیم آن را ببینیم. ویژگی های فردی و اجتماعی کودکان خردسال نیز با دانش آموزان بزرگتر متفاوت است و بر نحوه تعامل و یادگیری آنها در کلاس های درس تأثیر می گذارد.

کار با دانش‌آموزان در برنامه های دوران کودکی و مدارس ابتدایی

در نتیجه بلوغ و تجربه، تفکر و مهارت‌های اجتماعی دانش‌آموزان دبیرستان با کودکان خردسال متفاوت است. برای مثال، دانش‌آموزان بزرگ‌تر به احتمال زیاد متوجه می‌شوند که ایده‌ای را که در کلاس مطرح می‌شود، درک نمی‌کنند و دست‌های خود را بالا می‌برند تا توضیح بخواهند. علاوه بر این، دانش آموزان دبیرستان به طور فزاینده ای اجتماعی هستند و شرکت در گروه های همسن را جالب تر می دانند. این تفاوت‌های رشدی پیامدهای مهمی برای نحوه آموزش و تعامل ما با این دانش‌آموزان دارند.

کار با دانش‌آموزان در دبیرستان دوم

همانطور که تفاوت‌هایی بین دانش‌آموزان ابتدایی و دبیرستان اول وجود دارد، تفاوت‌های بیشتری نیز بین دانش‌آموزان دبیرستان دوم و همتایان جوان‌ترشان وجود دارد. به عنوان مثال، بسیاری از دانش آموزان دبیرستان دوم کاملا بالغ هستند و بحث در مورد مسائل شخصی و اجتماعی با آنها در سطح بزرگسال می تواند موثر باشد. آنها نسبت به همتایان جوان خود قادر به تفکر انتزاعی تر هستند، اگرچه هنوز به مثال های ملموس برای درک موضوعات جدید یا دشوار نیاز دارند.

دانش حرفه ای و تمرین انعکاسی

اینکه معلمان از طریق آموزش یاد می‌گیرند و به طور کلی، تجربه عامل اصلی دخیل در یادگیری برای تدریس است نادرست است. تجربه مهم است، اما ما نمی‌توانیم تمام دانشی را که برای مؤثر بودن نیاز داریم، تنها از طریق تجربه به دست آوریم. کسب این دانش دلیل اصلی معلم برای مطالعه روانشناسی تربیتی است. معلم تصمیمات حیرت انگیزی در تدریس خود می گیرد. برخی تحقیقات تاریخی حاکی از آن است که معلم روزانه 800 مورد تصمیم می گیرد. برای مثال، موارد زیر تنها تعدادی از جنبه های تدریس او هستند:

• اهداف یادگیری برای درس خود

• مثال‌هایی که برای کمک به دانش‌آموزان در دستیابی به اهداف استفاده می‌کند

• با کدام دانش‌آموزان تعامل می کند و ترتیبی که با آنها تعامل می کند

• سؤالات خاصی که می‌پرسد و در صورت پاسخ نادرست به دانش‌آموزان چگونه پاسخ می‌دهد.

یادگیری نحوه ساختن این تصمیمات معلم را به ایده تمرین بازتابی، فرآیند انجام خودآزمایی انتقادی از تدریس خود هدایت می کند. هر تصمیم حرفه‌ای که می‌گیریم برای ارتقای یادگیری دانش‌آموز طراحی شده است، و تحقیقات نشان می‌دهد که تمرین بازتابی می‌تواند به ما کمک کند نسبت به تفاوت‌های دانش‌آموز حساس‌تر شویم و می تواند ما را از تأثیر آموزش ما بر یادگیری بیشتر آگاه کند. به عنوان مثال، وقتی متوجه می‌شویم که گاهی خیلی زود پیش می رویم و در مواقع دیگر بیش از حد طولانی تقلا می کنیم و سپس برای درس بعدی تطبیق می‌دهیم، روند تمرین تأملی و تأثیر آن بر آموزش را نشان می‌دهد.

 

 

مجله اینترنتی روان تنظیم

ایجاد مدرسه ای امن و دلپذیر برای یادگیری - مجله روان تنظیم

مجله علمی-پژوهشی-کاربردی روان تنظیم

معلم؛ مرکز آموزش - مجله اینترنتی روان تنظیم

نقش تحقیق در کسب دانش حرفه ای معلم - مجله اینترنتی روان تنظیم

عاملیت انسانی: قلب فراشناخت - مجله اینترنتی روان تنظیم

روانشناسی مدرسه: روانشناس مدرسه کیست؟

فرآیندهای مشاوره در مدارس

دانش ,یادگیری ,دانش‌آموزان ,تدریس ,آموزشی ,معلمان ,دانش آموزان ,محتوای آموزشی ,دانش محتوای ,دانش محتوا ,روانشناسی تربیتی ,دانش محتوای آموزشی ,دانش آموزشی عمومی ,دانش آموزان بزرگتر ,مهارت‌های اجتماعی دانش‌آموزان
مشخصات
آخرین جستجو ها